طرح مالیاتی ترامپ: پول بیشتر برای اولیگارشها
بری گری / برگردان: آرام نوبخت
مشاورین اقتصادی ارشد ترامپ، «گری کوئن» (با خالص ثروت ۶۱۰ میلیون دلار) و «استیون منوچین» (۵۰۰ میلیون دلار) که هر دو از بانکداران سابق «گولدمن ساکس» بودهاند، روز چهارشنبه در جریان جلسۀ مطبوعاتی معرفی طرح مالیاتی حکومت در کاخ سفید به زحمت میتوانستند ذوقزدگیشان را از دورنمای انتقال عظیم ثروت به خود و اولیگارشهای همپالگیشان مهار کنند.
کوئن، مدیر شورای ملی اقتصاد ترامپ، فضا را به دست گرفت و با حرارت اعلام کرد که: «امروز، روزی تاریخی برای ماست؛ روزی که مدتها چشم به آن داشتهایم… ما یکبار در هر نسل فرصت داریم که کار واقعاً بزرگی انجام دهیم».
این «کار واقعاً بزرگ»، بنا به گزارشی یکصفحهای که به دست خبرنگاران داده شد، به معنی یک عملیات چپاول و تاراج است که تریلیونها دلار از خزانهداری فدرال را به حسابهای بانکی ثروتمندان و ابرثروتمندان انتقال خواهد داد. هدف از این طرح علاوه بر افزودن به ثروتهای الیگارشی مالی، این است که بعد از گرسنگی دادن به برنامههای اجتماعی نظیر «مدیکر» و «تأمین اجتماعی»، نهایتاً آنها را حذف کنند.
پیشنهادهای مطرحشدۀ کوئن و منوچین عبارتند از:
· الغای مالیاتهایی که تنها بر ثروتمندان تأثیر میگذارند، نظیر مالیات بر املاک و حداقل مالیات آلترناتیو و اضافه مالیات بر عواید سرمایه بابت طرح اوباماکر
· کاستن از نرخ مالیات بر شرکتها و همینطور سودهای حاصل از کسب و کار که درآمد شخصی محسوب می شوند از ۳۵ به ۱۵ درصد
· کاهش نرخ مالیات بر درآمدهای بالای از ۳۹.۶ به ۳۵ درصد
حکومت همچنین پیشنهادهایی را برای حذف مالیات بر سود ابرشرکتهای امریکایی در خارج کشور و همین طور مشوقهای را مالیاتی برای تشویق شرکتها به بازگرداندن تریلیونها دلار سود خود در حساب های برونمرزی به داخل مطرح کردهاست.
فهرست مطالبات به صرفاً ۲۰۰ کلمه میرسید. در واقع این طرح را میشد در چهار کلمه خلاصه کرد: «ما پول بیشتری میخواهیم!»
نخبگان مالی و شرکتها بهخصوص بر الغای مالیات بر املاک متمرکز هستند. به این دلیل که میخواهند انتقال تمام دزدیهای سابقشان را به فرزندان و نوههایشان دوقبضه تضمین کنند. مفاد مالیات بر ارث که سال ۱۹۱۶ تصویب شد، به کرّات رقیقتر شده است، اما انگلهای میلیاردر خواهان حذف کامل آن هستند تا بتوانند «سلطنت امریکایی» خودشان را به راه بیندازند.
ترامپ و مشاورین «گولدمن ساکس» او، برای ترویح طرح مالیاتی خودشان به دروغگوییهای بیشرمانه متوسل میشوند. منوچین که پنجشنبه در سه برنامۀ خبری صبحگاهی حاضر شد، تأکید میکرد که طرح مالیاتی آنها به نفع طبقۀ متوسط و کارگران خواهد بود و نه ثروتمندان: «مسأله نه کاهش تند مالیات برای ثروتمندان، بلکه کاهش مالیات بر درآمد طبقۀ متوسط است برای ایجاد مشاغل امریکایی. شغل و شغل و شغل».
بهعلاوه او این ادعای مسخره را تکرار کرد که هزینۀ چندتریلیون دلاری این طرح باعث افزایش بدهی فدرال نخواهد شد، چون این طرح با افزایش رشد اقتصادی هزینههایش را تأمین خواهد کرد. یکی از تحلیلهای مستقلی که دربارۀ یکی از طرحهای مالیاتی ترامپ- مشابه با طرح پیشنهادی روز چهارشنبه- صورت گرفته است، تخمین می زند که با اجرای این طرح بدهی فدرال به میزان ۷ تریلیون دلار دیگر در نخستین دهه و ۲۱ تریلیون دلار تا سال ۲۰۳۶ افزایش خواهد یافت.
این انتقال عظیم ثروت نه صرف سرمایهگذاری، که برای خرید الماسهای بزرگتر، عمارتهای لوکس، کشتیهای تفریحی، جتهای خصوصی، جزایر خصوصی جدید و نگهبانان بیشتر و شهرکهای محافظتشده برای تفکیک اشراف مالی از تودههای مردمی که مورد خشم و نفرت اینان هستند خرج خواهد شد.
بخشی از پولی که از طبقۀ کارگر به یغما رفته است، صرف خرید سیاستمداران و خبرنگاران بیشتر خواهد شد تا رونمای دمکراتیک سیستم حفظ شود.
«مناظرۀ» رسمی کنونی دربارۀ طرح مالیاتی هیچ چیز بیش از پردهای برای استتار اجرای عملاً تمامی طرحهای مالیاتی نیست. دمکراتها کمتر از ترامپ و جمهوریخواهان پادوی والاستریت نیستند. کاخ سفیدِ اوباما پیشنهاددهندۀ کاهش نرخ مالیت بر شرکتها به ۲۸ درصد بود و بارها بار بهعنوان زینتبخش برنامۀ جعلی «مشاغل» خود، معافیتهای مالیاتی آنچنانی به شرکتهای بزرگ اعطا میکرد.
حتی زمانی که حکومت ترامپ مشغول پردهبرداری از طرح مالیاتی خود بود، گزارش شد که اوباما، با پا گذاشتن جای پای کلینتونها، توافق کرده که در ازای دریافت ۴۰۰ هزار دلار حقالزحمه در مراسمی در کاخ سفید سخنرانی کند.
تقریباً نیم قرن از زمانی که حزب دمکرات هرگونه سیاست اصلاح اجتماعی را کنار گذاشت میگذرد؛ سیاستهایی که پیشتر نیز زیر فشار مبارزات تودهای طبقۀ کارگر وادار به پذیرششان شده بود. افزایش تمرکز ثروت در دستان ثروتمندان با همدستی تغییرات ساختاری مالیاتی، دههها از سوی کنگرههای تحت کنترل دمکراتها و همینطور هر دو حکومت دمکرات و جمهوریخواه در جریان بوده است.
در نتیجه مالیات بر شرکتها در سال ۲۰۱۵ تنها ۱۰.۶ درصد از درآمدهای حکومت فدرال را شکل میداد (در حالی که این رقم در دهۀ ۱۹۵۰، یک سوم بود). امروز، دو سومِ شرکتهای فعال هیچگونه مالیاتی پرداخت نمی کنند. شرکتهای بزرگ سودآور به طور متوسط ۱۴ درصد مالیات میدهند و برخی از بزرگترین شرکتها اصلاً هیچ مالیاتی پرداخت نمیکنند.
حکومت ترامپ نشاندهندۀ ظهور حکومتی است متشکل از الیگارشها و برای الیگارشی در خالصترین شکل آن. اما ترامپ نوعی انحراف یا اخلال نیست و از خلأ پدید نیامد. او پیامد مهلک دههها ضدّانقلاب اجتماعی است.
اوباما کشوری را به ترامپ واگذارد که درآمد سالانۀ ۱ درصد بالایی (۱.۳ میلیون دلار)، بیش از سه برابرِ سالهای دهۀ ۱۹۸۰ است، در حالیکه درآمد واقعی ۵۰ درصد پایینی پیش از کسر مالیات (۱۶ هزار دلار) تغییری نداشته. طی این دوره سهم ۱ درصد بالایی از درآمد ملی از ۱۲ به ۲۰ درصد افزایش یافت، حال آنکه سهم ۵۰ درصد پایینی بالعکس از ۲۰ به ۱۲ درصد سقوط کرد.
ترجمۀ این وضعیت به زبان انسانی میشود اینکه ما با جامعهای ویرانشده از بحران اجتماعی و فلاکت روبهرو هستیم، جامعهای با دهها میلیون بیکار یا کسانی که به سوی دستمزدهای خط فقر و مشاغل پارهوقت رانده شدهاند، همراه با سقوط امیدبهزندگی و سوء مصرف مواد مخدر و رشد خودکشی. تمام نسلهای جوانان محکوم و وادار به گذران زندگی در شرایط ناامنی اقتصادی و زندگی در کنار والدین خود و به تعویق انداختن ازدواج یا فرزندآوری شدهاند. سالمندان با نابودی مزایای سلامتی و بازنشستگی خود روبهرو هستند.
و همۀ اینها برای حفظ زندگی بیمعنی و فاسد یک اقلیت نخبه از انگلهای مالیاتی است!
در همان حال که مردم امریکا و کلّ جهان با وخامت بیشتر وضعیت اجتماعی و سایهروشنهای جنگ در ابعاد جهانی روبهرو میشوند، اولویت اصلی هیئت حاکم سیاسی انتقال تریلیونها دلار پول بیشتر به نخبگان ثروتمند است. این نشان میدهد که هیچ مشکل اجتماعیای قابل حل نیست، مگر با رویارویی مستقیم با الیگارشی و درهم شکستن قدرت آن و تسخیر ثروتش برای اختصاص به رفع نیازهای اجتماعی.
الیگارشی امریکا که غرق در جنایت و طفیلیگری است، صرفاً میتواند حکومتِ جنگ و ارتجاع اجتماعی و سرکوب بهبارآورد. الیگارشی امریکا با ولع و حرص کور خود مشغول ایجاد شرایط عصیانهای اجتماعی بیسابقه است و سراسیمه به سوی مرگ انقلابی خود به دست طبقۀ کارگر پیش میرود.
۲۸ آوریل ۲۰۱۷