سوسیالیسم و حقوق ترنس‌ها

زمان تقریبی مطالعه متن ۳ دقیقه

جان مولینو – برگردان: ا.پویان

از ما پرسیده میشود مبارزه برای حقوق ترنس ها چه ارتباطی به سوسیالیسم دارد؟ در واقع این ارتباط به دو اصل بنیادی سوسیالیستی برمیگردد. اصل اول، مخالفت ما با هر نوع ستم در جامعه است. هدف ما جامعه‌ای واقعاً برابر است، جامعه‌ای که در آن همۀ انواع ستم انسان بر انسان از بین برود. به اعتقاد ما مبارزۀ طبقۀ کارگر کلید تحقق چنین جامعه‌ای است. منتها مفهوم «طبقۀ کارگر» برای سوسیالیست‌ها آن کلیشۀ قدیمی کارگران مرد سفیدپوست دگرجنسگرا در کارخانه نیست.

کارگران همیشه یک طبقۀ بین‌المللی و چندفرهنگی بوده‌اند؛ هم کارگران سالم داشته‌ایم و هم معلول. هم مرد و هم زن؛ دگرجنسگرا و همجنسگرا؛ دوجنسگرا و ترنس.

سوسیالیست‌ها مدافع وحدت طبقۀ کارگر هستند، چون در غیر این صورت نمی‌توانند سرمایه‌داری را شکست بدهند. منتها وحدت طبقۀ کارگر فقط با مبارزه علیه همۀ اشکال تبعیض و تعصب و پیش‌داوری و ستم قابل تحقق است، چون این‌ها تفرقه ایجاد می‌کنند.

معنی این حرف این نیست که برای خلاصی از شرّ این‌ها باید تا جامعۀ سوسیالیستی آینده صبر کرد. بلکه همین حالا، در محیط کار و زندگی اجتماعی و اتحادیه و جنبش کارگری و غیره باید علیه همۀ این شکاف‌هایی که اسم بردیم جنگید.

طبقۀ متوسط

ضدیت سوسیالیست‌ها با ستم فقط محدود به اعضای طبقۀ کارگر نیست. اگر زنان یا رنگین‌پوستان طبقۀ متوسط یا حتی طبقۀ حاکم بابت جنسیت یا رنگ پوست مورد تبعیض و ستم قرار بگیرند، این باعث تقویت شکاف‌های درون کل جامعه می‌شود و بنابراین سوسیالیست‌ها با آن مخالفند.

هیچ تردیدی نیست که ترنس‌ها هم مثل زنان و رنگین‌پوستان و همجنسگرایان و غیره، متحمل ستم مهمی هستند. یکی از نمودهای این ستم را می‌شود در سطوح حیرت‌انگیز خشونت و قتل علیه ترنس‌ها دید. مثلاً در آمریکا تعداد ترنس‌های قربانیِ قتل از ۲۰ مورد در سال ۲۰۱۵ به ۲۸ مورد در سال‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ رسید (تازه این آمار مسلماً قطعی نیست، هرچند امریکا جزو معدود کشورهایی است که گزارش‌های دقیق‌تری ارائه می‌دهد). حالا اگر در نظر بگیریم که ستم‌های مختلف با هم جمع می‌شوند و همدیگر را تقویت می‌کنند، آن وقت می‌بینیم که زنانِ ترنسِ رنگین‌پوست در زمرۀ ستم‌دیده‌ترین‌ها جای می‌گیرند.

با این حال قتل فقط نوک کوه یخِ خشونت و طرد فیزیکی و روانی و اجتماعی است که مجموعاً باعث سطوح بالای خودکشی میان افراد ترنس می‌شود.به همین خاطر سوسیالیست‌ها از اینکه ترنس‌ها مشغول سازماندهی هستند و آشکارتر از قبل دارند برای حقوقشان مبارزه می‌کنند استقبال می‌کنند و تمام قد کنارشان می‌ایستند.

دومین اصل سوسیالیست‌ها این است که وقتی موضوع به گرایش جنسی و جنسیت مربوط می‌شود، ما خواهان آزادی حداکثری هستیم، مشروط به اینکه باعث آسیب یا اجبار به دیگری نشود.

آسیب

برخی نمودهای گرایش جنسی- مثل آزار جنسی، تجاوز، پدوفیلیا و غیره- باعث آسیب به دیگران می‌شوند و بنابراین باید محکوم و غیرقانونی شوند. اما تصمیم فرد به تغییر جنسیت و تعیین هویت جنسی بنا به میل خودش مستوجب آسیب به دیگری نیست. بلکه این جزء مهمی از ابراز خود از سوی اوست.

البته هستند کسانی- از جمله اعضای خانواده- که ممکن است به خاطر این تغییر جنسیت وحشت‌زده و آزرده‌خاطر بشوند. اما این اساساً به دلیل پیش‌داوری‌های نهادینه در خودشان و جامعه‌شان است.

سوسیالیست‌ها اعتقادی به این ندارند که بیولوژی، سرنوشت ماست یا ظرفیت‌ها و تکامل ما باید محدود به خصوصیات بیولوژیک موروثی ما شوند. کل تاریخ بشر از زمان ساخت ابزار سنگی تا علوم مدرن و صنعت و حمل و نقل و پزشکی، تاریخ مترقی غلبه بر محدودهایی است که بیولوژی «طبیعی» انسان‌ها به آنان تحمیل کرده. «به طور طبیعی» ما نه می‌توانیم پرواز کنیم و نه می‌توانیم با قطار سفر کنیم یا از تلفن استفاده کنیم. «به طور طبیعی» درصد بالایی از ما در همان طفولیت می‌میرند.

اختلاف

قاعدتاً مانند اکثر موارد دیگر کسانی هستند که مخالف باشند. مشخصاً محافظه‌کارها و مرتجعینی هستند که به زعم‌شان از زمان آدم و حوا تا الآن مرد و زن هر کدام نقش و جایگاه خودشان را داشتند.

اما غیر از آن‌ها برخی فمینمیست‌ها هم هستند که از حقوق ترنس‌ها احساس خطر می‌کنند. بخشاً به این دلیل که فکر می‌کنند شکاف بین مرد و زن، یک شکاف بنیادی در تاریخ و جامعه است و ناشی از خصوصیات ذاتی و غیرقابل‌تغییر طبیعت مرد و زن. آن‌ها در همۀ مردان ناگزیر عامل ستم به همۀ زنان را می‌بینند.

چنین بینشی آن‌ها را به جایی می‌کشاند که به زنان ترنس هم به دیدۀ تردید نگاه کنند. یعنی زن ترنس را یک زن «واقعی» نبینند و در عوض نگران باشند که زن ترنس تهدیدی برای «فضای زنانه» باشد.

سوسیالیست‌ها و به‌خصوص فمینیست‌های سوسیالیست باید سعی کنند این دسته را متقاعد کنند که در هر دو مورد به خطا رفته‌اند. تجربۀ ایرلند از این نظر به کار می‌آید. ما اینجا یک قانون «تشخیص جنسیت» و تعیین هویت جنسی از سوی خودِ فرد را داریم که از سال ۲۰۱۵ اجرایی شده، بدون اینکه آسیبی به حقوق زنان یا خودسازماندهی آن‌ها بزند.

خلاصه اینکه ما سوسیالیست‌ها خواهان جنبشی بر مبنای جذب هستیم نه طرد، تا بتوانیم همه کنار هم برای همۀ ستمدیدگان و استثمارشدگان بجنگیم.

 

۳۱ ژانویۀ ۲۰۱۸

۵/۵ - (۲ امتیاز)

لينک کوتاه مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

7 + 1 =